بارون آروم آروم میباره تو خیابون
چند تا قطره میزیزه رو دستم
چندتاهم روی صفحه ی گوشیم
سرمو میگیرم طرف آسمون
میخندم
بغضمو قورت میدم
و پله ها رو بالا میرم
با خودم میگم تیکه تیکه قلبم دل خونم
کاش بارون تندتر میشد
صدای اون مردی که میگه هی خانوم حواست کجاست
تمام رشته افکارمو بهم میزیزه
نگاش میکنم
راهمو ادامه میدم